روزهای فاطمه (س)
اين روزها، روزهاى فاطمه (س) و اين شبها، شبهاى على (ع) است.
بارها با خودم میگويم: «يك لحظه و اين همه ارزش؟! نه سال و اين همه استمرار؟!».
همين لحظه از همين بلندگوهاى دور و خسته میشنوم: «فَاطِمَةُ امُّ ابِيهَا».
و در جواب فرشتهها در مورد اصحاب كساء مىشنوم: «هُمْ فَاطِمَةُ وَ ابِيهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنِيهَا».
رسالت و ولايت و امامت را فاطمه رابط است و پيوند.
اگر بيشتر گوش بدهيم میتوانيم صداى حزنآلود على(ع) را از مدينهى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت میگويد: «امَّا حُزْنِى فَسَرْمَدٌ وَ امَّا لَيْلِى فَمُسَهَّدٌ».
راستى اين فاطمه(س) در كجا ايستاده كه على(ع) اين گونه از او میگويد؟ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد میآورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشستهاى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال میكشد؟
استاد علی صفایی حائری
روزهاى فاطمه(س)، ص 14