ضرورت امامت

آن ضرورتى كه از طرح انسان در هستى برمى‏‌خاست، امامت را مطرح مى‏‌كند.
و همين ضرورت، عطش و نياز به امام را در تو شكل مى‏‌دهد؛ و اين عطشِ شكل گرفته و اين عشق مبدل، تو را به تهيه زمينه‏‌هاى آن حكومت، در آن وسعت و با هدف بزرگِ بالاتر از آزادى و عدالت و رفاه و تكامل، وامى‏‌دارد.
اين‏جاست كه قلب مالك كه از عشق على سرشار شده، او را به جدايى از على كه از جانش بيشتر احساسش مى‏‌كند، دستور مى‏‌دهد.
مالك مى‏‌رود؛ ولى در اين جدايى با على جمع است و هماهنگ است.
خنك آن‏ها كه در جدايى‌‏شان با هم بودند؛
بيچاره ما كه در جمع‏مان ناهماهنگ‏يم.

استاد علی صفایی حائری
تو مى‌آيى، ص 90

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا