شب های رمضان

ای دل از دست رفته، چه مى‏ خواهی؟؟!!

اين فرصت و اين هم آغوش باز و اين هم انتظار بازگشت؛ «لَوْ عَلِمَ الْمُدْبِرُونَ عَنّى كَيْفَ انْتِظَارِى لَهُمْ وَ اشْتِيَاقِى الَى تَرْكِ مَعَاصِيهِمْ لَمَاتُوا شَوْقاً بِىْ وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالَهُمْ عَنْ مَوَدَّتِى »
در تمام لحظات، دعوتى هست و فريادهايى هست.
اين صداى اوست و اين ماييم كه بايد لبّيك بگوييم.
ما اين فريادها را نمى‏ شنويم.
چشم ‏ها و گوش ‏هاى ما تربيت نشده ‏اند.
ما احساس تربيتى و نياز به تحولى در اين حواس و جوارح نداريم.

اگر اينها كه به من پشت كرده ‏اند و از من بريده ‏اند، مى ‏دانستند كه چگونه در انتظارشان هستم و چگونه مشتاق بازگشت ‏شان هستم و چگونه مى‏ خواهم كه عصيان ‏ها را رها كنند، از شوق من مى ‏مردند و رگ‏هاى گردنشان از فشار عشق من پاره پاره مى ‏شد. (جامع السعادات، ج ٣، ص ١٠٣)

بهار رویش – صفحه ۱۸.
استاد علی صفایی حائری

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا